هرگاه کودکان در انجام بعضی چیزها احساس شایستگی کنند، دارای نوعی حس خودکارآیی می شوند: وقتی آنان توانایی خود را برای موفق شدن در کاری باور می کنند، و هنگام رویارویی با یک امر خطیر، پشتکار به خرج می دهند تا بر آن مسئله تسلط پیدا کنند، ارزش این پشتکار خود را در می یابند. کودکانی که فاقد ایمان و باور به قابلیت های خود هستند، احساس ناامیدی و بی لیاقتی می کنند و به آسانی تسلیم می شوند.
عناصر اصلی
اشخاصِ دیگر به مهارت های ما احترام می گذارند
اعتماد بر اثر شایستگی رشد می کند. اگر بپذیریم که کودکانمان توانایی انجام کارهای خود را دارند، احساس دلگرمی و اعتماد می کنند.
کشف مهارت های تازه
هر کسی برای کاری خوب است، و توانایی و صلاحیت دارد که آن کار را انجام دهد و می تواند از این استعداد، افتخار کسب کند. تشویق این استعداد، به کودک کمک می کند تااحساس شایستگی وو کارآیی کند. مهارت های بسیاری وجود دارند که در زندگی روزانه ی ما مفید هستند، به ما کمک می کنند مراقب خودمان باشیم، با دیگران همکاری کنیم و به طریقی واضح و مبرهن به معیارهای متعالی دسترسی پیدا کنیم. گاهی خانواده ها و مدارس، بخشی از مهارت ها وو استعدادهایی را که مهم و ارزشمند تشخیص می دهند، به دیگر استعدادها ترجیح می دهند. همه ی ما، ضمن دارا بودن مهارت های موجود، در دیگر زمینه های آزمایش نشده نیز آمادگی داریم که کار را درست انجام دهیم و از آن لذت ببریم. فرصت امتحان کردن سرگرمی های تازه و جالب به ما یاری می کند تا در مورد خودمان، به اگاهی هایی عمیق تر دست یابیم.
تجربه کردن موفقیت
هیچ چیز جای موفقیت را نمی گیرد. این، گفته ای کلی استف اما ما می توانیم با انتخاب برخی هدف های به ظاهر نابجا برای خودمان یادیگران، و دستیابی به انها، لذت موفقیت را بچشیم.