اگر تجربه یک مدیر مدرسه را داشته باشید، حتما متوجه می شوید قضاوت کردن در اختلافات کودکان تا چه حد سخت است، و از آن سخت تر منضبط کردن کودکان است. بعلاوه والدین نیز در قبال منضبط کردن کودک در مدرسه وظایفی دارند و نقش اصلی را ایفا می کنند. در این مقاله شما را با نکاتی در این زمینه آشنا خواهیم کرد.
شما باید رویکرد تأدیبی خود را بفهمید
تحقیقات نشان می دهد که یکی از مؤثرترین راهبردهای انضباطی، قاطعیت است؛ واضح و قاطع، همراه با واجب ترین مقررات و حامی احساسات کودکان. با اجتناب ناپذیر بودن پیامدهای رفتار، کودکان از کودکانی که آرام وسازگار هستند بهتر یاد می گیرند، البته زمانی که آنها سعی در انجام کار درست را دارند، که به نوعی با تقویت مثبت نیز توأم است.
برای مطالعه بیشتر:
کودکانی که نمی خواهند مدرسه بروند
ده نکته برای سازگار شدن کودک با مدرسه
یکی از مدیران مدرسه توصیه می کند: اوایل سالهای تحصیلی فرصتی را به دانستن خط مشی های انضباطی مدرسه اختصاص دهید قبل از آنکه همه چیز بر خلاف میل روی دهد. والدین باید اطمینان یابند که بر طبق خط مشی های انضباطی مدرسه برای حتی یک مسأله عمل می شود و در این بین مهم نیست که چه کسی قانون شکنی می کند. معمولاً مدارس سیاست های انضباطی را کتبی به صورت آنلاین و یا در فصل پاییز بازگشتن به هنگام عصر از مدرسه تعیین می کنند؛ اگر خبر ندارید، بپرسید. اکثر مدارس از رویکردهای زیر استفاده می کنند:
انضباظ مقتدرانه، معلم مقرات واضحی را طرح می کند و سه تا شش پیامد منفی برای هر تخلف از سلسله مراتب انضباطی را به کار می گیرد. کودکان برای رفتار خوب چیزهایی مانند برچسب های برجسته، منقش به اشکال یا گلوله های شیشه ای دریافت می کنند به طوری که بتوانند با گذشت زمان جایزه های بیشتری کسب کنند.
مداخلات و حمایت های رفتاری مثبت، معلمان برای بخش های مختلف مدرسه کارهای روزمره و تجارب آشکاری را تعیین می کنند (کلاس ها، توالت، اتاق غذاخوری و سرویس های ایاب و ذهاب). کودکان این کارهای روتین را تمرین می کنند و معلمان زمانی را صرف فراخواندن کودکان به کارهای خوب کرده و نیز تنبیهاتی قابل پیش بینی برای تخلفات رایج را برای همه وضع می کنند.
کلاس مسئول، معلمان کودکان را به همکاری با یکدیگر برای خلق مقررات کلاسی در شروع هر سال تحصیلی ترغیب می کنند. مدلسازی باعث می شود کودکان به رفتارهای مورد انتظاری مانند بالابردن دست ها و نگه داشتن درها توجه کرده و به مرور آن ها را در خود تقویت کنند.
پیامدهای اثربخش مناسب با نقش کودک و مرحله رشدی کودکان شما
دوستی که مدیر مدرسه بود تعریف می کرد:
روزی در اوایل تصدی شغلم، معلمی راون پسر بچه هفت ساله را به دفترم آورد. او دستمالهای کاغذی را از پنجره کلاس به طرف بیرون پرت کرده بود و معلم از من انتظار داشت که با او به شدت برخورد کنم. چهره آشک آلود کودک خبر از لجبازی و ترس می داد. من گزینه هایم را سبک سنگین کردم: دلجویی کردن، داد و فریادزدن، یا کلاً انجام دادن کارهایی دیگر؟ پس از آنکه گریه کودک متوقف شد، من از خودم و او تعجب کردم که چرا حتی نخواستیم از صدای آنچه در کلاس رخ داده به عنوان یک سند کمک بگیریم. سپس او بااشتیاق واقعیت را به من گفت”من فقط می خواستم ببینم آیا یک دستمال کاغذی خیس سریع تر بر روی زمین می افتد یا دستمال کاغذی خشک”.
من عاشق این کنجکاوی او شدم و اینجا من بودم که نباید او را دست می انداختم. در مقابل او آرام شد. معلم عصبانی و برآشفته شد. من دچار دردسر زیادی شدم.” متوجه کار جنجالی خودم شدم. ولی باید به دانش آموز کمک کنم تا بتواند انتخاب های بهتری داشته باشد و به او و معلمش نیز کمک کنم تا یکدیگر را به عنوان همکار ببینند نه دشمن”.
آن روز دانش آموز فرصت بازگشت به کلاس را از دست داد ولی در نامه ای به خاطر کارهای خود از معلم و ناظمش معذرت خواهی کرد. و با کمک ناظم توانست دستمال کاغذی های تمام توالت های پسرانه را تعویض کند و به خاطر چنین کار خوبی از سوی معلمش مورد تشویقی جانانه قرار گرفت. تجربه او به من آموخت که تمرکز بر هر کودک به عنوان یک فرد با اختصاص دادن زمانی برای فهمیدن امور جاری کاری کمک کننده است، نه داد و فریاد زدن. وقتی خانواده های کودکان مقررات را برای آنها روشن کنند و به آنها فرصتی برای منعکس کردن انتخاب های کودک خود بدهند آنها نیز متقابلاًبه خوبی واکنش نشان می دهند. من در این مواقع گفتن یک معذرت خواهی صادقانه ای (یا دست کم کار متقاعدکننده ای) را پیشنهاد دادم و به کودکان کمک کردم طوری برنامه ریزی کنند که دفعه بعد بهتر عمل کنند. این کار باعث می شود آنها نه تنها خوش رفتارتر بلکه اخلاقی تر نیز باشند.
برای مادران:
خود را مانند یک همکار مدرسه در نظر بگیرید
شما می توانید با فهماندن به کودک خود که هر کسی الزاماً باید تابع مقررات مدرسه باشد به نوعی از رابطه او با معلمانش حمایت به عمل آورید ولو آنکه در منزل مقررات متفاوتی دنبال شود. کودکان وقتی که والدین آنها برعکس تصمیمات معلم عمل می کنند گیج می شوند. مدیر یک مشاور حقوقی نیست و کودک شما نیازی به وکیل ندارد. در عوض او به والدینی آرام و خونسرد نیاز دارد والدینی که تمایل به همکاری با مدرسه برای کمک به احترام در رابطه، انعکاس و اصلاح آن باشند.
قبول کنید که همه چیز را نمی دانید
با مامان و باباهای دیگری که صحبت می کنیم می فهمیم والدین کمی در مورد فرآیند انضباطی مدرسه کودک خود آگاهند. کودکان اغلب توصیفات درهم برهم یا ناقصی از واقعیت می دهند و مدارس نمی توانند همیشه جزئیات زیادی از آنچه بد پیش می رود فراهم کنند.
مادری نگران است که پسرش شایان هر روز با گزارش دهی کارهای علیرضا به خانه می آید (در این مورد اسامی و جزئیات جابجا شده). او ممکن است بگوید علیرضا امروز روز خوبی داشت، یا علیرضا روز خیلی بدی پشت سرگذاشت. با گذشت زمان دیگر جزئیات نیز آشکار شدند. علیرضا رایانه معلم را شکست. او می خواست همکلاسی دیگر را کتک بزند. معلم از شدت عصبانیت می خواست همه بچه ها را از کلاس اخراج کند. مامان روز به روز نگران تر می شد. وقتی از معلم خواست تا در این باره برایش توضیح دهد تا خیالش راحت شود، او فهمید که کارکنان مدرسه اجازه گفتن جریان رسیدگی به وضعیت علیرضا را ندارند.
براساس اظهارات قانون حفظ حریم خصوصی و حقوق آموزشی فدرال، والدین باید به همه موارد ثبتی کتبی در مورد کودکان خود دسترسی داشته باشند و هیچ مدرسه ای نمی تواند اطلاعاتی را بدون رضایت والدین در اختیار دیگران قرار دهد. یعنی حتی اگر کودک دیگری به کودک شما آسیب رساند مدرسه نمی تواند در مورد آن کودک با شما صحبت کند.
منبع:کانون مشاوران ایران-تعامل مدیران و والدین در انضباط مدرسه